از شير مرغ تا جوراب دايناسور

هر چيزي كه تو بخواي...

 

چي بگم والا../

 

 

نيفتي زمين دردسر بشي واسه ما(داماده گفتا من نگفتم)D:

 

راست ميگه خدايي...(از طرف مامان و بابام)

اينقد بدم مياد از اين آدما...

 

 

اين بايد مربي بهداشت مدرسه ما ميشد...چه عشقي ميكرديم ما...

 

 

 

خواهش ميكنم...

 

 

بينندگان داريم..؟ نه اصلا همچيين چيزي داريم..؟ D/:

 

 

خوب راست ميگه ديگه...

 

 

واقعاااااااا...؟

 

 

[ برچسب:, ] [ ] [ raha ]

[ ]

 

خدايي همه كاره به اين ميگن...

 

 

خودتون قضاوت كنيد...

 

 

خدايي چقدر گوش ميكنه ها...

 

 

 

 

دمتون گرم با اين آدرس دادن هاتون.

 

 

 

 

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟

 

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.

به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!

 

 

دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.

 

بعد غوله می یاد بیرون و به آفريقایی میگه یه آرزو کن

 

آفریقایی میگه: منو سفید کن.

 

تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟

 

سومی گفت: همینجوری.

 

بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟

 

آفریقایی گفت: منم سفید کن .

 

دوباره سومی میزنه زیر خنده .

 

آفریقایی گفت برای چی میخندی؟

 

سومی باز گفت: همینجوری.

 

نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .

سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.

 

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه